داستان ما
احساس راحتی و آرامش در محیطی خاطره انگیز
داستان ما
داستان بوتیک هتل ما، داستانی است پر از عشق و خاطرات که در دل خانهای قدیمی و زیبا دور هم جمع شده است. من دلآرام، تنها بازمانده این خانواده هستم و خوشحالم که شما به اینجا آمدهاید تا با هم بخشی از این تاریخ را مرور کنیم.
چند دهه پیش، اینجا خانهای گرم و صمیمی بود. پدرم، ناخدا، به دریا عشق میورزید و داستانهایش از سفرهای دور، روح هر کداممان را پر از امید و آرزو میکرد.
مادرم، فرنگیس، زنی با قلبی بزرگ و محبتی بیپایان بود. او با دستانی هنرمند، غذاهایی خوشمزه و پر از عطر برای ما آماده میکرد و با هر وعده، عشقش را در دل سفره مینشاند. ما دو فرزند بودیم: من، دلآرام، و برادرم، ارژنگ.
ارژنگ همیشه پر از هیجان و شوق بود؛ او برای ما داستانهای خیالی میساخت و به ما میگفت که چگونه روزی به سفرهای بزرگ خواهیم رفت. اما تقدیر انسان را به مسیری میبرد که فکرش را هم نمیکند.
حالا من هستم و یادگارهای آنها. ان خانه، درست مانند یک دل عاشق، پر از خاطرات است. دیوارهایش هر کدام داستانی را روایت می کنند؛ داستان خنده ها، گریه ها، جشنها و دردی که در طول سالها جمع شده است.
با بازسازی و تبدیل این خانه به بوتیک هتل، هدفمان این است که روح آن دوران را زنده نگهداریم، چای تازه دم کنیم و با شما، مهمانان تازه از راه رسیده حال و هوای خوش قدیم را دوباره بسازیم. امیدواریم با قدم زدن در فضای این خانه، احساس کنید که در کنار ما هستید و بخشی از داسان ناخدا، فرنگیس، ارژنگ و دلآرام را تجربه می کنید.
بیایید با هم سفر کنیم به زمانهای قدیم و خاطراتی از عشق و خانواده بسازیم که همیشه در دلمان باقی بماند.






لولاگر
کوچهای در دل تهران که گویی آیینهای در میانش قد علم کرده است. دو سویش همزادند، درها و پنجرههایش شانهبهشانهی هم، نردههای آهنیاش همقدم با روبهروییشان. اینجا کوچه لولاگر است، قصهای که در تقارن و تکرار زاده شده، در قرینهای بینقص که رد پای عشق و دقت را در معماریاش میتوان دید.
محمدباقر و اکبر لولاگر، دو برادری که روزی تصمیم گرفتند در این کوچه، خانههایی بسازند که نه یکی بیشتر باشد و نه دیگری کمتر. و استاد حسن بنا، با ذوقی کمنظیر، چنان ظرافتی در کارش به خرج داد که گویی خانهها از یک قالب تراش خوردهاند. حتی سایههایشان در نور بعدازظهر، درست هماندازه و هماهنگ، بر سنگفرشهای کوچه میافتد.
نبش کوچه، ساختمانی ۱۰۷ ساله با چهرهای تازه میزبان رهگذران است. حالا نامش را کافه گودو گذاشتهاند؛ با لولاهای قرمز . در طبقهی بالا، بوتیک هتل گودو با فضا و روایتی متفاوت، در انتظار مهمانهایی است که قصههای پنهان در معماری را درک میکنند.
اما لولاگر تنها به تقارن و زیباییهایش معروف نیست. کمی جلوتر، پیتزا داوود، نخستین پیتزافروشی تهران، همانجاست که بوی نان داغ و پنیر آبشده، آدم را به گذشته پرتاب میکند. جایی که نسلهای مختلف، خاطراتشان را لابهلای میزهای قدیمی و بشقابهای ساده اما خوشطعم جا گذاشتهاند.
کوچه لولاگر، گذرگاهی میان گذشته و حال، قصهای از برادری، دقت، هنر و عطر خوش زندگی است. کوچهای که در سکوتش، هزاران داستان برای گفتن دارد.
قصه ی ما حالا حالا با شما ادامه دارد چون :
وقتی هیشکی نبود، ما بودیم!
تجربه اقامتی خاطره انگیز در اتاق های بوتیک هتل گودو
نبش کوچه لولاگر، ساختمانی ۱۰۷ ساله با چهره ای تازه میزبان رهگذران است. در طبقه ی بالا، بوتیک هتل گودو با فضا و روایتی متفاوت، در انتظار مهمان هایی است که قصه های پنهان در معماری را درک می کنند. بوتیک هتل گودو چهار اتاق دارد که هر یک روایتی در دل خود پنهان کرده اند.
اتاق ناخدا
-
مینی بار
-
دوش
-
وای فای رایگان
-
تخت
-
تهویه مطبوع
-
توالت فرنگی
-
سشوار
-
اتو
-
خدمات نظافت
-
صبحانه دلخواه
-
چای و قهوه
-
رختخواب اضافه
ما شما را به اتاق ناخدا دعوت میکنیم، جایی که میتوانید فضایی بزرگ و الهامبخش را تجربه کنید. در اینجا، با هر جابجایی نور در …
اتاق فرنگیس
-
مینی بار
-
دوش
-
وای فای رایگان
-
تخت
-
تهویه مطبوع
-
توالت فرنگی
-
سشوار
-
اتو
-
خدمات نظافت
-
صبحانه دلخواه
-
چای و قهوه
ما شما را به اتاق فرنگیس دعوت میکنیم، جایی که میتوانید در آغوش خاطرات گرم خانواده، لحظاتی آرام و دلنشین و به دور از هیاهو …
اتاق دل آرام
-
مینی بار
-
دوش
-
وای فای رایگان
-
تخت
-
تهویه مطبوع
-
توالت فرنگی
-
سشوار
-
اتو
-
خدمات نظافت
-
صبحانه دلخواه
-
چای و قهوه
-
رختخواب اضافه
-
بالکن
از شما دعوت میشود تا در اتاق دلآرام بمانید . شما میتوانید در کنار رنگهای گرم و پرشور، در تراس خصوصی اتاق به تماشای کوچه …